پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی. میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته میخزید، دشوار و کُند؛ و دورها همیشه دور بود.سنگپشت تقدیرش را دوست نمیداشت و آن را چون اجباری بر دوش میکشید. پرندهای در آسمان پر زد، سبک؛
و سنگپشت رو به خدا کرد و گفت: این عدل نیست، این عدل نیست. کاش پُشتم را این همه سنگین نمیکردی. من هیچگاه نمیرسم. هیچگاه. و در لاک سنگی خود خزید، به نیت ناامیدی.
خدا سنگپشت را از روی زمین بلند کرد. زمین را نشانش داد. کُرهای کوچک بود.
و گفت: نگاه کن، ابتدا و انتها ندارد. هیچ کس نمیرسد.
چون رسیدنی در کار نیست. فقط رفتن است. حتی اگر اندکی. و هر بار که میروی، رسیدهای. و باور کن آنچه بر دوش توست، تنها لاکی سنگی نیست، تو پارهای از هستی را بر دوش میکشی؛ پارهای از مرا.
خدا سنگپشت را بر زمین گذاشت. دیگر نه بارش چندان سنگین بود و نه راهها چندان دور.
سنگپشت به راه افتاد و گفت: رفتن، حتی اگر اندکی؛ و پارهای از «او» را با عشق بر دوش کشید.
از بهشت که بیرون آمد، داراییاش فقط یک سیب بود. سیبی که به وسوسه آن را چیده بود.و مکافات این وسوسه هبوط بود.فرشتهها گفتند: تو بی بهشت میمیری. زمین جای تو نیست. زمین همه ظلم است و فساد. و انسان گفت: اما من به خودم ظلم کردهام...
زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین میخواهد، پس زمین از بهشت بهتر است.
خدا گفت: برو و بدان جادهای که تو را دوباره به بهشت میرساند، از زمین میگذرد، از زمینی آکنده از شر و خیر، از حق و از باطل، از خطا و از صواب؛ و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد، تو بازخواهی گشت. وگرنه...
و فرشتهها هم گریستند.
اما انسان نرفت. انسان نمیتوانست برود. انسان بر درگاه بهشت وامانده بود. میترسید و مردد بود.
و آن وقت خدا چیزی به انسان داد. چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غطبه واداشت.
انسان دستهایش را گشود و خدا به او «اختیار» داد.
خدا گفت: حال انتخاب کن. زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شدی. برو و بهترین را برگزین که بهشت پاداش به گزیدن توست.
عقل و دل و هزاران پیامبر نیز با تو خواهد آمد تا تو بهترین را برگزینی.
و آنگاه انسان زمین را انتخاب کرد. رنج و نبرد و صبوری را.
و این آغاز انسان بود.
عرفان نظرآهاری
مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت
در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت
آرایشگر گفت:من باور نمیکنم خدا وجود داشته با شد
مشتری پرسید چرا؟ آرایشگر گفت : کافیست به خیابان بروی و ببینی
مگر میشود با وجود خدای مهربان اینهمه مریضی
و درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت
به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد
مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف
با سرعت به آرایشگاه برگشت و به ارایشگر گفت
می دانی به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند
مرد با تعجب گفت :چرا این حرف را میزنی؟
من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم
مشتری با اعتراض گفت
پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند
آرایشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند
مشتری گفت دقیقا همین است
خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند!
برای همین است که اینهمه درد و رنج در دنیا وجود دارد
سپ بلاتر معتقد است داوری خوب نبود . دیگری معتقد است کیفیت چمن باید بهتر باشد . کلوزه به دنبال این است آقای گل بشود .دادکان به اخراجش معترض است . بکهام میخواد رکورد گلهای ضربه آزاد را بشکاند . کافو در آرزوی این است که باز هم کاپ را بالای سر ببرد . برانکو اخراج شد . کلیزمن امید دارد میزبان قهرمان است . علی دایی به لاس وگاس رفت . سازمان تربیت بدنی بیانیه ای صادر کرد ...
اما آن سوی خبر ها . جایی که غوغا و هیاهوی جام جهانی آن را پوشانده است :
* 9ماه پس از عقب نشینی ارتش رژیم صهیونیستی از نوار غزه بار دیگر ارتش اسرائیل با یورش به این مناطق گویا قصد اشغال دوباره ی این سرزمین را دارد . حملات زمینی و هوایی از شمال و جنوب و شرق غزه ، این شهر را با حملات گسترده ای مواجه کرده است و کودکان و غیر نظامیان به خاک و خون کشیده شده اند .
30 دستگاه تانک با پشتیبانی هوایی و همچنین توپخانه های اسرائیل از رفح به غزه وارد می شوند و جنایات زیادی را هر لحظه بر قلب تاریخ نگین خود درج می کنند .
ارتش رژیم صهیونیستی صبح چهارشنبه به بهانه آزاد کردن نظامی مفقود شده این رژیم با تجهیزات زرهی به نوار غزه یورش برد .
رژیم صهیونیستی مانع از رسیدن دارو به غزه شد .
رژیم صهیونیستی تنها نیروگاه برق غزه را از کار انداخت .
رژیم صهیونیستی از ورود بنزین به مناطق اشغالی جلوگیری کرد .
رژیم صهیونیستی 10 وزیر و 30 نماینده ی پارلمان حماس را اسیر کرد .
رژیم صهیونیستی بیش از 50 تن از فعالان جهادی فلسطین را به اسارت برد
رژیم صهیونیستی با 30 دستگاه تانک با حمایت توپخانه وارد شمال غزه شد.
9000 فلسطینی در بند زندان های رژیم صهیونیستی زندانی هستند .
ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل غاصب اغدعا کرد سربازان صهیونیست با اخلاق ترین سربازان جهان هستند .
طی 5 سال گذشته سربازان اسراییلی 19 هزار کودک را در نوار غزه و کرانه باختری کشته و یا زخمی کرده اند .
اولمرت در جمع برندگان جایزه صلح نوبل شرکت کرد .
محمود عباس با ایهود اولمرت دیدار کرد و آنها یکدیگر را به گرمی در آغوش کشیدند .
و جهان و جهانیان هنوز سکوت اختیار کرده اند !!!
یا حسینی باشیم و یا یزیدی !
فرشته کنار بسترش آمد و قرصی نان برایش آورد و گفت: چیزی بخور! پهلوان رنجور. سال هاست که چیزی نخورده ای. گرسنگی از پای درت می آورد. ما چیزی نمی خوریم چون فرشته ایم و نور می خوریم.
بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است : « کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم . بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم . بعد ها دنیا را هم بزرک دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم . در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!!! »