جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

تو بی‌ بهشت‌ می‌میری

تو بی‌ بهشت‌ می‌میری

از بهشت‌ که‌ بیرون‌ آمد، دارایی‌اش‌ فقط‌ یک‌ سیب‌ بود. سیبی‌ که‌ به‌ وسوسه‌ آن‌ را چیده‌ بود.و مکافات‌ این‌ وسوسه‌ هبوط‌ بود.فرشته‌ها گفتند: تو بی‌ بهشت‌ می‌میری. زمین‌ جای‌ تو نیست. زمین‌ همه‌ ظلم‌ است‌ و فساد. و انسان‌ گفت: اما من‌ به‌ خودم‌ ظلم‌ کرده‌ام...

زمین‌ تاوان‌ ظلم‌ من‌ است. اگر خدا چنین‌ می‌خواهد، پس‌ زمین‌ از بهشت‌ بهتر است.
خدا گفت: برو و بدان‌ جاده‌ای‌ که‌ تو را دوباره‌ به‌ بهشت‌ می‌رساند، از زمین‌ می‌گذرد، از زمینی‌ آکنده‌ از شر و خیر، از حق‌ و از باطل، از خطا و از صواب؛ و اگر خیر و حق‌ و صواب‌ پیروز شد، تو بازخواهی‌ گشت. وگرنه...
و فرشته‌ها هم‌ گریستند.
اما انسان‌ نرفت. انسان‌ نمی‌توانست‌ برود. انسان‌ بر درگاه‌ بهشت‌ وامانده‌ بود. می‌ترسید و مردد بود.
و آن‌ وقت‌ خدا چیزی‌ به‌ انسان‌ داد. چیزی‌ که‌ هستی‌ را مبهوت‌ کرد و کائنات‌ را به‌ غطبه‌ واداشت.
انسان‌ دست‌هایش‌ را گشود و خدا به‌ او «اختیار» داد.
خدا گفت: حال‌ انتخاب‌ کن. زیرا که‌ تو برای‌ انتخاب‌ کردن‌ آفریده‌ شدی. برو و بهترین‌ را برگزین‌ که‌ بهشت‌ پاداش‌ به‌ گزیدن‌ توست.
عقل‌ و دل‌ و هزاران‌ پیامبر نیز با تو خواهد آمد تا تو بهترین‌ را برگزینی.
و آنگاه‌ انسان‌ زمین‌ را انتخاب‌ کرد. رنج‌ و نبرد و صبوری‌ را.
و این‌ آغاز انسان‌ بود.

عرفان نظرآهاری

نظرات 3 + ارسال نظر
علی اکبر سه‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 04:11 ب.ظ http://www.hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
زیبا بود امیدوارم موفق باشی.
پیش منم بیا

زینب جمعه 16 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:24 ب.ظ http://shahabdel.blogfa.com

سلام بازم مثل همیشه زیبا بود وپر معنا

پندار دوشنبه 19 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:39 ب.ظ http://www.pendar86.blogfa.com

به نام خدای قلم و اندیشه
وبلاگ پندار با هدف بیان گوشه کوچکی از نابسامانی اوضاع شهر یزد و مشکلات همشهریان عزیز ایجاد گردید.
با امید آنکه تلنگری باشد برای سکوت های سرد و چشم های بسته و زبان خاموشمان!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد