اگر خدا هست پس .....؟ در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت آرایشگر گفت:من باور نمیکنم خدا وجود داشته با شد مشتری پرسید چرا؟ آرایشگر گفت : کافیست به خیابان بروی و ببینی مگر میشود با وجود خدای مهربان اینهمه مریضی و درد و رنج وجود داشته باشد؟ مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف با سرعت به آرایشگاه برگشت و به ارایشگر گفت می دانی به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند مرد با تعجب گفت :چرا این حرف را میزنی؟ من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم مشتری با اعتراض گفت پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند "آرایشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند مشتری گفت دقیقا همین است خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند! برای همین است که اینهمه درد و رنج در دنیا وجود دارد |
خداوند به هر پرندهای دانهای میدهد، ولی آن را داخل لانهاش نمیاندازد · تنها راهی که به شکست میانجامد، تلاش نکردن است · درباره درخت، بر اساس میوهاش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش · از لجاجت بپرهیزید که آغازش جهل و پایانش پشیمانی است · انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمیزند که خیال میکند دیگران را فریب داده است · کسی که دوبار از روی یک سنگ بلغزد، شایسته است که هر دو پایش بشکند · هرکه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد · کسی که به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است · اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت · اینکه ما گمان میکنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم |
ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمی دونیم ولی در عین حال تا وقتی که چیزی رو دوباره به دست نیاریم نمی دونیم چی رو از دست دادیم .
اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی تضمینی بر این نیست که او هم همین کار رو بکنه پس انتظار عشق متقابل نداشته باش ، فقط منتظر باش تا اینکه عشق آروم تو قلبش رشد کنه و اگه این طور نشد خوشحال باش که توی دل تو رشد کرده
در عرض یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد در یک ساعت میشه یکی رو دوست داشت و در یک روز میشه عاشق شد ، ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد
دنبال نگاهها نرو چون می تونن گولت بزنن، دنبال دارایی نرو چون کم کم افول می کنه ، دنبال کسی باش که باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز تیره رو روشن کرد ، کسی رو پیدا کن که تو رو شاد کنه
آرزو می کنم به اندازه ی کافی شادی داشته باشی تا خوش باشی ، به اندازه کافی بکوشی تا قوی باشی
وه چه خوب آمدی صفا کردی
چه عجب شد که یاد ما کردی؟
ای بسا آرزوت میکردم
خوب شد آمدی صفا کردی؟
آفتاب از کدام سمت دمید
که توامروز یاد ما کردی؟
از چه دستی سحر بلند شدی
که تفقد به بینوا کردی؟
شب مگر خواب تازه ای دیدی
که سحر یاد آشنا کردی؟
بیوفایی مگر چه عیبی داشت
که پشیمان شدی وفا کردی؟
هیچ دانی که اندر این مدت
از فراقت بما چها کردی؟
با تو هیچ آشتی نخواهم کرد
از همان ره که آمدی برگرد
تقدیم به تو که بر من منت نهادی وآمدی
گفتند: شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای!
گفت: نه ! شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام.
گفتند: شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای.
گفت: نه! شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام.
گفتند: شکست یعنی تو یک آدم احمق بودی.
گفت: نه! شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت داشته ام.
گفتند: شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی.
گفت: نه شکست یعنی می باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم.
گفتند: شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی
گفت: شکست یعنی من هنوز کامل نیستم.
گفتند: شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی.
گفت: نه! شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم.
گفتند: شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی!
گفت: نه! شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم.
کسی را برای دوستی انتخاب کن که
قلب بزرگی داشته باشد
تا مجبور نباشی برای آنکه
در قلبش جای بگیری
خودت را کوچک کنی
بعضی ها بعضیها شعرشان سپید است، دلشان سیاه |
بعضی ها بعضیها شعرشان سپید است، دلشان سیاه |
میخوام یه صخره باشم نه دولا شم نه تا شم
یه کوه سخت و محکم نه اینکه کله پا شم
میخوام که چشمه باشم از دل کوه جدا شم
برم تا پیش دریا قاطی ماهیا شم
میخوام که باده باشم رفیق آسیاب شم
تو پره هاش بچرخم نون واسه مردما شم
میخوام که ابره باشم از روی دریا پا شم
برم کویر تشنه ببارم و فنا شم
میخوام پرنده باشم رفیق بچه ها شم
از قفسای بسته پر بکشم رها شم
میخوام ستاره باشم نور همه جا بپاشم
تو باغ مه گرفته مثل شکوفه وا شم
خلاصه چیزی باشم که دردا رو دوا شم
حتی شده یه دکمه رو پیرهن شما شم