جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

آخرین پله آسمان

سال‌ها پیش از این
زیر یک سنگ
در گوشه‌ای از زمین
من فقط یک کمی خاک بودم
همین.

****
یک کمی خاک
که دعایش
دیدن آخرین پله آسمان بود
آرزویش همیشه
پر زدن تا ته کهکشان بود
خاک هر شب دعا کرد
از ته دل خدا را صدا کرد
یک شب آخر دعایش اثر کرد
یک فرشته تمام زمین را خبر کرد
و خدا تکه‌ای خاک برداشت
آسمان را در آن کاشت
خاک را
توی دستان خود ورز داد
روح خود را به او قرض داد
خاک
توی دست خدا نور شد
پر گرفت از زمین دور شد
****
راستی
من همان خاک خوشبخت
من همان نور هستم
پس چرا گاهی اوقات
این همه از خدا دور هستم!

معرکه است

دنگ دنگ
آی بیا پهلوان، وارد میدان بشو
نوبتت آخر رسید...
معرکه کشتی تو با خداست
***
این طرف گود منم یک تنه،
آن طرف گود خدا با همه
زور خدا از همه کس بیشتر
زور من از مورچه هم کمتر است
آخرش او می برد
او که خودش داور است
***
بازوی من را گرفت
برد هوا، زد زمین
خرد شدم این چنین...
آخر بازی ولی،
گفت: بیا
جایزه بازی و بازندگی
یک دل محکم تر است
یک زره آهنی
پاشو تنت کن ولی،
باز نبینم که زود
زیر غمم بشکنی...!

عرفان نظر آهاری

ماه ماه روزه است روز...

ماه ماه روزه است روزروزضربت است .
از شهادت علی دردلم قیامت است .
روزهای ماه را گرچه روزه بوده ایم ما به لقمه های چرب روزه را گشوده ایم .
توی سفره اش علی شربت خنک نداشت.
درکنارنان جو اوبه جزنمک نداشت
زرق وبرق سفره ها کم نمی شود ولی
کاش زندگی کنیم مثل حضرت علی...

سحر شد...

سحر شد یار بی همتا نیامد
یگانه منجی دلها نیامد
نهاد آدینه را موعود دیدار

هزار آدینه رفت اما نیامد

شان شیر

از موج خیز حـــادثه مـــارا گـــزیــر نیست

اینجــا کسی به فکـر صغیر و کبیر نیست

از بیم آن که بـــــــــاد ، مبـــــادا تبر شود

بید کنـــار بــاغچه هم سر به زیـر نیست

خود خواهی و ریا به که خیرات می کنند؟

از این جهات هیچ کس اینجـا فقیر نیست

چــــاقـــو کشـان شهر بـریدند بــــارهـــا

گوش کـــر مرا کـــه نصیحت پذیـر نیست

باید شبی به بیشه ی شیران سفـر کنم

مداحی شغـال که در شـان شیـر نیست

هر چند کسی..

هر چند کسی  میان ما  حایل  نیست

اما  نگهت  به سوی من  مایل  نیست

گفتم  قسمت  دهم ، ولی  می گویند

چشم تو به هیچ مذهبی قایل نیست 

مولا...

مولا شنیدم لاله هارادوست داری


 

آیینه های آشنارا دوست داری


با یاد قرآنی که بر نی خوانده شد


صوت ومناجات دعارا دوست داری


مولا شنیدم نی حکایت کرده از تو


میگفت: دلهای رهارادوست داری


میگفت: هرچندازجدایی میگریزی


اما توسرهای جدارا دوست داری


مولاشنیدم درمقام آسمانها


  تنها زمین کربلارادوست داری


ازاهل بیت ازدلت پیداست بسیار


    که آتش گرفتن درخدارا دوست داری


مولاگرچه این لیاقت راندارم


اما بگو: آیاتومارادوست داری؟؟؟؟

عشق یخی

آی آدمـــــا گـــول نخورین            بــــاعشقای دروغـــــــکی

بــــاقــــــولای بلا  محــل             بـــــاوعده هـــــــای الکی

..........................................................................................

تواین روزای گـرگ ومیش             قاطی شده عشق وهوس

عشقای  امــروزی  شده             یـه مُش دروغ  همین وبس

..........................................................................................

مثل قـــــــدیم رنگ نداره             حنای  عــــــــــاشقا  دیگه

خیلی  چیزا  عوض شده            هیچ کی بهت راس نمی گه

..........................................................................................

دلارو قسمت می کنــن              انگاری کــــــه نذری  دارن

هرجا می رن یه تیکّه دل             پیش یکی  جـــا می ذارن

.........................................................................................

تـــو این زمونه عاشقی              حساب کــــــــتابی  نداره

این روزا حتّی آســـمون              یــــــه جـــــای آبی نداره

.........................................................................................

شبــا تــوی مـهمونـیــا               عشق یخی فــــراوونــه

فـردا که آفتـــاب بزنــه               هیچّی ازش نمـی مـونه

بهای عاشقی

هر چند  دیگر عشقها  غیر از  هـوس  نیست

امّا  دل من  جز تو  جـــای  هیچ  کس نیست

گفتی کــــه دل بـــر  دیگری بســپار ،  گفتـم

آتــش فشـــان میدان  جولان  مــگس نیست

پس می زند دل جز تـو هر کس پـــــــــا گذارد

دریــــای طـو فـــانی حریم خار و خس نیست

پیش تــو سرو قـــــامتم خـم شـد ، و گــر نه

سیب دلـم آنقدر هــــــــا در دسـترس نیست

در عـــــاشقی چـــــون و چـــرا جـــایی ندارد

اینجا که مـا  هستیم راه پیش و پس نیست

کـــــوه غـــرورم را بــــه پــــایت خُــرد کـــردم

این هم بهای عـاشقی،هر چند بس نیست

 

کوله پشتی ات کجاست؟

کوله پشتی ات کجاست؟
کفش کوه و کیسه خواب
بادگیر و قمقمه
یک کمی غذا و آب

***
راه ، خاک ، خستگی
دره، تنگه ، چشمه، رود
قله، آرزو، امید
سنگ و صخره و صعود

***
بچه ها! در این سفر
کوله را سبک کنید
توشه مهم ماست
مهربانی و امید

***
بچه ها! خدا خودش
سر گروه ما شده
می رویم و راهمان
از زمین جدا شده

***
آخرین پناهگاه
روی قله خداست
راستی فرشته ها!
قله خدا کجاست؟

***
خیمه می زنیم ما
رو به قله های نور
از زمین ولی چقدر
دور دور دور دور

***
مانده روی کهکشان
رد پای بچه ها
رفته رفته ، رفته اند
تا سپیده ، تا خدا

عرفان نظرآهاری