جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

عشق زمینی ...

 

عشق باید زمینی باشد، درست مانند درختی که بدون خاک نمی روید. همان طور که درخت محتاج ریشه در خاک است، عشق نیز نیازمند ریشه در جسم است زیرا جسم حکم خاک را برای ریشه های عشق دارد. درختی که ریشه ای عمیق در زمین دارد حرکتی به سوی آسمان پیش می گیرد و همدم ابرها می گردد.

هر درختی رویای رسیدن به ستارگان را در سر می پروراند.

اما این راز را به خاطر بسپار:


هر چه درخت بیشتر اوج گیرد ریشه هایش بیشتر در زمین فرو می روند.

این دو، همانند دو سوی یک معادله هستند :

ارتفاع و ریشه های درخت باید در تناسب با یک دیگر باشند.

درختی با ریشه های کم عمق نمی تواند رشد چندانی بیابد و خیلی زود سرنگون می شود.

تصور درختی فاقد ریشه که اوج گرفته است و به ستارگان رسیده، کاملاً بی معناست.

آری، عشق باید از جسم رها شود و اوج گیرد اما چنین صعودی بدون حمایت جسم محال است. عشق به پشتیبانی جسم نیازمند است. عشق باید به ماورای امیال برسد اما در این راه محتاج حمایت آن هاست. عشق در تضاد با هوس ها نیست بلکه فراتر از آن هاست و این به مفهوم نفی آنان نیست. بلندی ها نقاط پست را نیز در بر دارند اما این برتری به معنای رد آن ها نمی باشد. فرادست ها می توانند ویژگی های فرودست ها را دگرگون سازند و به آن ها زیبایی بخشند. عشق هوس را منقلب می کند و آن را به همدلی مبدل می سازد. در حالی که این همدلی که صورت متغیر و درخشان هوس است هیچ تضادی با اصلش ندارد.

شکوفه هایی که بر درخت می شکفند هدایایی از خاکند، خاکی که هیچ گونه منافاتی با درخت ندارد. انسانی آگاه و هوشیار پلی است میان این دنیا و دنیای دیگر، میان جسم و روح.

 
نظرات 1 + ارسال نظر
یک ماما با چکمه های سفید سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ب.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد