جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

جوانی مقدس

 

کاش لغت نامه ای بود و آدم می توانست معنی جوانی را توی آن پیدا کند. آن وقت شاید واقعا می فهمیدم که آیا این جوانی همان چیزی است که به شناسنامه آدم ها سنجاق شده است یا یک جور میراث است که بعضی ها آن را به ارث می برند و بعضی ها از آن محروم اند.

 

کاش می فهمیدم که آیا جوانی را می شود خرید و می شود قرض کرد و می شود از جایی جفت و جورش کرد یا نه!
شاید هم جوانی یک جور جهان بینی است، یک نوع تئوری و یک گونه از تفکر، که ربطی هم به سن و سال آدم ها ندارد.
شاید هم به قول قدیمی ها، شعبه ای از جنون است و دوره بی تجربگی است و زمان خیالات خام و خواسته های بسیار و آرزوهای دور و دراز.
مادربزرگ می گفت: جوانی یک جور مُد است! قدیم ها جوانی مد نبود، آدم ها چند سالی بچه بودند و بعد به چشم بر هم زدنی پیر می شدند.
کسی وقت نداشت جوانی کند!
دنیا جای عجیبی است و آدم ها و تعاریف و اتفاق هایش از آن هم عجیب تر! به خودم می گویم من حتما جوانم. اگر جوانی به شناسنامه ربط داشته باشد، من جوانم. اگر میراثی باشد، آن را به ارث برده ام. اگر دارایی باشد، آن را دارم. اگر جهان بینی و تفکر هم باشد، من، هم جوانانه می بینم و هم جوانانه فکر می کنم.
اما همین که از خانه پا بیرون می گذارم، مطمئن می شوم که اشتباه کرده ام! بین آن جوانی که من فکر می کنم با این جوانی که عمل می شود، زمین تا آسمان فاصله است.
به کلاس که می روم دلم خوش است که با دانشجویانم هم نسل ام و شاید هم سن وسال. فکر می کنم ما چقدر به هم شبیه ایم. چشم هایمان مثل هم می بیند و گوش هایمان مثل هم می شنود و قلب هایمان مثل هم می تپد.
آن وقت با قلبم کلمه درست می کنم و با روحم جمله می سازم و با عشقم سطرسطر و صفحه به صفحه پرواز می کنم، و آن قدر روح و قلب و عشق می بخشم که نزدیک است تمام شوم.
عرفان نظرآهاری

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی یکشنبه 8 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.yareman.blogsky.com

ببخشید محسن جان
با این کاملا موافق نیستم،
اولا ما جوونی رو از کسی به ارث نمیبریم.
این هدیه ای که خدا بدون استثنا به همه میده.
پس؛ ثانیا معلومه که ازش محروم نمیشیم، گاهی خودمونو از فوایدش محروم میکنیم و هدرش میدیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد