گفتم: لعنت بر شیطان. شیطان لبخند زد.
پرسیدم: چرا می خندی؟ پاسخ داد: از حماقت تو خنده ام می گیرد.
پرسیدم: مگر چه کرده ام؟ گفت: مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام.
با تعجب گفتم: پس من چرا زمین می خورم؟ جواب داد: نفس تو وحشی است، تو را زمین می زند.
پرسیدم: پس تو چه کاره ای؟ پاسخ داد: هر وقت سواری آموختی برای رم دادن اسب تو خواهم آمد، فعلآ برو سواری بیاموز.
الحمدلله که بعد از کلی چشم انتظاری جناب حاج محسن گل افتخار آپدیت کردن وبلاگ را دادند و ما را از انتظار رهایی دادند .
حاجی چرا این قدر دیر دیر آپدیت می کنی قربونت برم....