دستمال کاغذی به اشک گفت:
قطره قطرهات طلاست
یک کم از طلای خود حراج میکنی؟
عاشقم
با من ازدواج میکنی؟
اشک گفت:
ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی!
تو چقدر سادهای
خوش خیال کاغذی!
توی ازدواج ما
تو مچاله میشوی
چرک میشوی و تکهای زباله میشوی
پس برو و بیخیال باش
عاشقی کجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال کاغذی، دلش شکست
گوشهای کنار جعبهاش نشست
گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد
در تن سفید و نازکش دوید
خونِ درد
آخرش، دستمال کاغذی مچاله شد
مثل تکهای زباله شد
او ولی شبیه دیگران نشد
چرک و زشت مثل این و آن نشد
رفت اگرچه توی سطل آشغال
پاک بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمالهای کاغذی
فرق داشت
چون که در میان قلب خود
دانههای اشک کاشت.
عرفان نظرآهاری
سلام بر آقای مروتی خودمون حالتون چطوره صد آفرین بر این حسن علاقه و مهربونیتون شعر خیلی قشنگی بود اگه ما را قابل دونستید به ما هم سر بزنید.
سلام
شعر فوق العاده زیبایی بود
اشک آدم را در می آره
فعلا
چندیست که دیگر حضور جوان ایرانی کم رنگ شده ولی انگار زمزمه های حضور مجددش را می شنوم ولی نگاهی به تاریخ دست نوشته های جوان ایرانی بسیار غم انگیز بود ۱۶ خرداد ۱۷ تیر و حالا ۴ شهریور .
جوان ایرانی ! بپا خیز و نشاط و طراوت را دوباره در رگ های ما و قلب های ما جاری کن ....
پنجمین برنامه باشگاه نجوم اردکان، به دلیل مقارن شدن با ایام رمضان و لحظات افطار، دو هفته زودتر و به آخرین پنجشنبه قبل از رمضان موکول شد. برنامه های این باشگاه عبارتند از :
- بررسی جدیدترین اخبار جهان علم، در حوزه نجوم و اخترشناسی
- بررسی رویدادهای آسمان در ماه های مهر و شهریور
- سخنرانی ویژه پیرامون رویت پذیری هلال ماه های قمری
- پرشس و پاسخ نجومی
- رصد عمومی آسمان شب
این برنامه، در تاریخ پنجشنبه، ۱۵/۶/۱۳۸۶ از ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰،در محل پژوهش سرای دانش آموزی شهرستان اردکان واقع در کوچه پشت مسجد جعفرزاده برگزار می شود.
شرکت برای عموم ازاد است