جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

مواظب پاره آجر باشید !

 

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت . نا گهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد . پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد . مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد . و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است . به طرف پسرک رفت و او را سرزنش کرد . پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو ، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخ دار به زمین افتاده بود جلب کند . پسرک گفت : " اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند برادر بزرگم از روی صندلی چرخ دارش افتاده بود و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم . برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم ." مرد بسیار متأثر شد و از پسر عذر خواهی کرد . مرد پسرک را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل گران قیمتش شد و به آرامی به راهش ادامه داد .

در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند .

خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند . اما بعضی وقت ها زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم ، او مجبور می شود که پاره آجری به سمت ما پرتاب کند . این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد