اگر تنها ابزاری که در اختیار دارید چکش باشد، هر مساله ای میخ به نظر می رسد.
مچ افراد را زمانی که کار خوب می کنند بگیرید.
لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد.
حتی مداد مدیرعامل هم انتهایش پاک کن دارد.
در انجام کارها روی شیوهای خاص تأکید نکنید. شاید کسی بتواند از مسیر کوتاهتر و بهتری شما را به مقصد برساند.
عنوان | تفاوتهای من و رئیسم |
---|---|
وقتی من یک کاری را دیر تمام میکنم، من کند هستم. وقتی رئیسم کار را طول دهد، او دقیق و کامل است. - وقتی من کاری را انجام ندهم، من تنبل هستم. وقتی رئیسم کاری را انجام ندهد، او مشغول است. - وقتی کاری را بدون اینکه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم. وقتی رئیسم این کار را کند، او ابتکار عمل به خرج داده است. - وقتی من سعی در جلب رضایت رئیسم داشته باشم، من چاپلوسم. وقتی رئیسم، رئیسش را راضی نگاه دارد، او همکاری میکند. - وقتی من اشتباهی کنم، من نادان هستم. وقتی رئیسم اشتباه کند، او مانند دیگران یک انسان است. - وقتی من در محل کارم نباشم، من یک جایی خارج از محل کار در حال گشتزدن هستم. وقتی رئیسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است. - وقتی یک روز مرخصی استعلاجی داشته باشم، من همیشه مریض هستم. وقتی رئیسم در مرخصی استعلاجی باشد، او حتماً خیلی بیمار است. - وقتی من مرخصی بخواهم، باید یک جلسه دلیل و توجیه بیاورم. وقتی رئیسم به مرخصی برود، باید میرفت چون خیلی کار کرده است. - وقتی من کار خوبی انجام میدهم، رئیسم هرگز به خاطر نمیآورد. وقتی من کار اشتباهی انجام دهم، رئیسم هرگز فراموش نمیکند. |
پدر روزنامه میخواند اما پسر کوچکش مدام مزاحمش میشود. حوصله پدر سر رفت و صفحهای از روزنامه را که نقشه جهان را نمایش میداد جدا و قطعه قطعه کرد و به پسرش داد.
«بیا! کاری برایت دارم. یک نقشه دنیا به تو میدهم، ببینم میتوانی آن را دقیقاً همان طور که هست بچینی؟»
و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. میدانست پسرش تمام روز گرفتار این کار است. اما یک ربع ساعت بعد، پسرک با نقشه کامل برگشت.
پدر با تعجب پرسید: «مادرت به تو جغرافی یاد داده؟»
پسر جواب داد: «جغرافی دیگر چیست؟ پشت این صفحه تصویری از یک آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم، دنیا را هم دوباره ساختم.»
در حل مسئله به ابعاد مختلف مسئله باید توجه کرد.
برخی اوقات حل یک مسئله به روش غیر مستقیم امکانپذیر است.
حل یک مسئله سادهتر ممکن است منجر به حل یک مسئله پیچیدهتر شود.
اگر قورباغهای را به همراه مقداری از آبی که در آن زندگی میکند در ظرفی بریزید و آب را به آرامی گرم کنید خواهید دید که قورباغه به گرم شدن آب عکسالعملی نشان نمیدهد تا آن که آب جوش میآید و قورباغه میمیرد.
دلیل این رفتار این است که قورباغه یک حیوان خونسرد است و دمای بدن خود را با تغییرات تدریجی دمای محیط تطبیق میدهد.
اگر قورباغه دیگری را بگیرید و در ظرف آبی که اختلاف دمای قابل ملاحظهای با دمای بدن قورباغه دارد اما برای آن قابل تحمل است، بیاندازید خواهید دید که به سرعت به بیرون میجهد چرا که نمیتواند این تغییر دما را تحمل کند.
مدیرانی که به محیط و تغییرات آن توجه ندارند مانند قورباغه عمل خواهند کرد. این مدیران روند و تغییرات تدریجی را شناسایی نمیکنند و بنابراین در زمان لازم استراتژی مناسب را اتخاذ نمیکنند زیرا خود را برای آن شرایط تغییر کرده آماده نکردهاند.
از طرف دیگر این مدیران ظرفیت تحمل خیلی از تغییرات محیطی ناگهانی را ندارند و بنابراین به آن تغییرات به درستی عکسالعمل نشان نمیدهند.
به بیان دیگر این مدیران استراتژیک عمل نمیکنند و از فرصتها و تهدیدها به درستی بهره نمیبرند.