مردان بزرگ بر داشتههای خود تکیه دارند،
مردان کوچک بر نداشتههای دیگران !
مردان بزرگ در سنگلاخ نیز راهی باز میکنند،
مردان کوچک در شاهراه هم به بیراهه میروند !
مردان بزرگ مثل کوه، استوار و سربلند، رو بهروشنا و برکت آسمان دارند،
مردان کوچک برکهای کمآب را میمانند که میخشکد و گرد و غبارش جانها و نفسها را آزار میدهد !
مردان بزرگ با بردباری و پایداری، از حادثههای بزرگ، حماسههای باشکوه میسازند !
مردان کوچک حتی شجاعت و مسئولیت رویارویی با حادثههای کوچک را هم ندارند:
«وَ فی تَقَلّبِ الاَحوال عُلِمَ جَواهر الرّجال»
مردان بزرگ دروغ نمیگویند، تظاهر نمیکنند، وعدههای عوامفریبانه نمیدهند، متملقانه سخن نمیگویند و اشتباه خویش را میپذیرند.
مردان کوچک، شعار میدهند، شلوغ میکنند، گزافه میگویند و از آب گلآلود جهل دیگران ماهی مطامع خویش را صید میکنند !
مردان کوچک دیر آمدهاند و زود میروند، بیتاب و پرشتاب، وجودی ندارند تا گنجایشی داشته باشد !
مردان بزرگ ریشه در آب و خاک و برهان و باور دارند، ظرف وجودشان دریایی است فراخ و بیکرانه:
«اِنَّ هذِهِ القُلوب اَوعیَهٌ فَخَیرُها اَوعاها»
مردان بزرگ چشم بهراه نمیمانند، گام در راه مینهند و بسیاری را با خود بهحرکت درمیآورند،
مردان کوچک، هیچگاه شجاعت برداشتن نخستین گام را ندارند ! گامی نیز اگر بردارند جز بهسوی بیراهه نخواهد بود !
مردان بزرگ نه جا را بر کسی تنگ میکنند و نه کسی جای آنها را تنگ میکند،
مردان کوچک، بودن خود را در نبودن دیگران میبینند !
از مردان کوچک، جز نقشی ساختگی و بیدوام بر صفحهی کاغذ چیزی نمیماند !
مردان بزرگ در دل و جان و دیده و اندیشه جاوداناند.